معماری مدرن روزدنیا...؟
هر موقعیت جدید، مستلزم یک معماری جدید است. ژان نوول
قالب وبلاگ
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان معماری مدرن روزدنیا و آدرس memarie-modern.lxb.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





 

ايران

 

اين سرزمين در شرق بين النهرين که ازهرسوبا رشته کوه هايي محصور شده است درسال(۵۴۹ق.م) بابل را اشغال کرد و وارث امپراتوري ﺁشور شد .اين سرزمين اکنون ايران نا ميده مي شود حال ﺁنکه "Persia" همان فارس يا پارس  است که تنها قسمتي از جنوب ايران است .

 

 نقاشي پيش از تاريخ در ايران باستان :

قديمي ترين ﺁثار نقاشي ايرانيان به بيش از(١٢٠٠٠سال) پيش بر مي گردد از عصر حجر ﺁثار نقاشي ديواري بر ديواره ي غارهاي اين دوران در لرستان در غارهاي " هميان" و "دوشه" در کوه هاي مير ملاس بدست ﺁمده که به ده هزار سال پيش مربوط مي‌شود. تمامي اين ﺁثار به روش بسيار ساده و با رنگ سياه طراحي شده اند و به روش ساده گرافيکي نقاشي شده اند.

 

تمدن و ﺁثار نقاشي در سيلک :

در سه کيلومتري جنوب غربي کاشان (٧٠٠٠ق.م) قديمي ترين سکونت بشري در دشت مرکزي ايران شناخته شده است. قدمت ﺁثار اين ناحيه به ٣تا ٥هزار سال قبل ميرسد . نقاشي سفا لينه ها بخصوص در رنگ ﺁميزي وتزئينات و نقوش هندسي و طراحي حيوانات محسوس است .نقوش جانوري و هندسي به طرز ماهرانه اي با يکديگر تلفيق شده اند. ظروف سفا ليني سيلک شامل : ١. ظروف با نقوش سياه ٢. ظروف با نقوش قرمز ٣ .ظروف ساده بوده اند.

 شهرت تپه سيلک به دليل ظروف سفا لين رنگين و منقوشي است که از دل حفاريها بدست ﺁمده اند. ﺁثار نقاشي بدست  ﺁمده از اين دوره نقشها يي است که بر روي سفا لينه ها اجرا شده اند که مشتمل بر نقوش حيوانات تزئين شده و  تجريدي و اشکال هندسي است.

 

تمدن حسنلو و زيويه :

در حسنلو (حد فاصل مهاباد و درياچه اروميه ) و زيويه (ﺁذربايجان غربي ) تمدن پيشرفته اي وجود داشته است.

اشيائ طلايي ومفرغي وعاجي حدود (٧ قرن ق.م ) از اين دره بدست ﺁمده است. پيکره سازي وبرجسته کاري روي فلز وطلا در تعدادي از ﺁثار اين دوره ديده مي شود .

تمدن مارليک و املش :

در منطقه شمالي ايران ( گيلان وبين رشت وقزوين در دره ي گوهررود ) ﺁثار بسيار زيباي سفاليني بدست ﺁمده  است. شامل پيکره هاي انساني وحيواناتي نظير گوزن و بزکوهي . سفالگري به پيکره سازي نزديک شده و مجسمه ها  وظروفي طلايي نظير جام مارليک با نقش شير پرنده از اين دوره بدست ﺁمده است. ﺁثار مارليک مانند مفرغهاي لرستاني که از داخل قبرها کشف شده اند.

 

زيگورات:

   برجسته ترين بخش معبد وشناخته شده ترين ساختمان در دره ي بين النهرين " زيگورات " ناميده مي شد. برخي اين ساختمانها را پلکانهايي ازا ﺁسمان يا کوه هاي ساختگي توصيف کرده اند. شهرهاي سومروايلام و در ايران چغازنبيل  در خوزستان بقاياي زيگورات به جاي مانده است که در (١٢٥٠ق.م ) يعني حدود ٧٠٠سال قبل از هخامنشي  ساخته شده است. زيگورات معبد بزرگي بوده که محل زندگي خدايان تصور ميشده است.

 

 اشيائ مفرغي لرستان:

 صنعت برنز بين (١٥٠٠تا ٧٠٠ق.م )در لرستان رواج داشته است. از مقابر مکشوف در لرستان اشيائ برنزي يافت شده اند. اين اشيائ با درجه بالايي از انتزاع تصاوير جانوران را به وسايلي صرفا تزئيني تبديل مي کند. اشيائ   برنزي لرستان نظير دهانه ي اسب وکاسه وسلاح وجام که بر روي هم " ابزارها ي چادر نشينان " ناميده ميشود. اين  ﺁثار با فلزکاريهاي ساکنان استپهاي ﺁسيا نزديک است.

 

 جام منقوش از شوش حدود (٥٠٠٠-٤٠٠٠ق.م ) :

 اين جام خوش نقش بر سطح ﺁن هيکل بز کوهي با شاخهايش بصورت ساده شده با چند منحني سيال وخرانده تجريد  يافته است. در بالاي نقش بز، سگهاي نازي همچون نواري حاشيه اي ودر بالاي ﺁن رديفي از پرندگان دراز گردن  ديده مي شود.

 

 

 مراکزي که ﺁثار سفاليني با نقوش انتزاعي کشف شده اند عبارتند از :

( تخت جمشيد ،شوش ،نهاوند و تپه سيلک ) که سبو، کاسه، ﺁبخوري و ابريق با نقش جانوران تيز تک چون بز و  ميش کوهي و انواع پرندگان ﺁشکار مي سازند.

 

 هنر سکايي:

 سکاييان نيز چون مادها وپارس ها متعلق به دسته اي از اقوام دوره گرد هند و اروپايي بودند که کمي پس از سال  (١٠٠٠ق. م ) وارد خاک ايران شدند . درسال (٦١٢ ق.م ) انعقاد پيمان اتحادي ميان مادها و سکاييان منجر به  سقوط شهر نينوا گرديد .

 سکاييان طي اقامت خود در ايران از مفرغگران لرستان چيزهاي بسيار فرا گرفتند .

 

 هنر هخامنشي :

ترکيبي عالي و استثنايي از بسياري عناصر گوناگون اشوري ، بابل ، مصري و اندکي يوناني بوده است. ايرانيان به  افرينش نقشهاي تزئيني واساطيري بدون در نظر گرفتن مقياس کارتوجه داشتند.ميراثي که از برنز هاي لرستاني  برايشان باقي بود در سرستونهاي تخت جمشيد وتا بافته ها وزرگري هم ديده مي شود مانند نقش گاو نر و نقش شير. شير هخامنشي کمتر به صحنه هاي حقيقي و روزمره مي پرداخت و بيشتر سمبوليک  بود وبه موضوعات زندگي و  ﺁداب و رسوم پادشاهان و هديه ﺁورندگان مي پرداخت و هدف نمايش قدرت پادشاهي وامپراتوري هخامنشي بود.

سفالهاي لعابداررنگين و منقوش در اين دوره معمول بود که در واقع نشان از نقاشي اين دوره نيز دارد .

طرح هاي نقش برجسته تخت جمشيد ونقش رستم صحنه هايي از نمايش قدرت پادشاهان هخامنشي است.

 

تخت جمشيد :

اين کاخ در زمان داريوش اول (٥١٨ق.م ) ﺁغاز شد و توسط خشايار شاه به پايان رسيد. طرح عمومي ﺁن مشتمل است بر  چند تالار پذيرايي از جمله : تالار ﺁپادانا ٬ تالار تاجگذاري (صد ستون ) ٬ اتاقهاي اندرون پادشاهي ٬ دروازه ي تشريفا تي  و جايگاه خزانه و ساختمانهاي زندگي و خوابگاه  خدمتکاران . در سراسر اين کاخ بيش از هر چيز سنت هنر ﺁشوري به  چشم مي خورد . تراکم ساختني ستونها مصري است ولي کشيد گي و بلندي ستونها به ارتفاع ١٢ متر و وحدت ويکپارچگي  هنري در اين کاخ کاملا نو ظهور و ايراني است . همچنين نقش برجسته در خدمت معماري از مختصات مجسمه سازي  ايران شمرده مي شود .

پيکرتراشي دوره ي هخامنشي :

 در تخت جمشيد راه دستيابي به کاخ ﺁپادانا ازدروازه هاي عظيم با تنديسهايي ازگاوهاي ادم ٬ سروعمود برتالاربزرگ مي‌گذرد . پلکانهايي ازنقش برجسته ٬ گويي اين نقش برجسته ها نمايش مختصر جشنهاي ﺁغازسال نودرکاخ تخت جمشيد بوده  است . برخي از نقش برجسته ها نيز رنگي بوده اند ولعابدار . ممکن است ايرانيان دراين کارازنقشها ي برجسته ﺁشوري  الهام گرفته با شند . هدف و وظيفه اين نقشها ستايش پادشاه و نمايش قدرت امپراتوري هخا منشي است .

هنر حجاري هخا منشي ﺁميزه اي از قدرت٬ وقار٬ ظرافت و عظمت همراه با تجربه ها ي هنري اعصار قبل ايران  وتاثيرات ﺁشوري است براي مثال نحوه ي ايستادن و ﺁرايش سروريش به نقش برجسته هاي ﺁشوري شبيه است ولي ظرافت  در پرداخت به جزئيات در ﺁثار ايراني بيشتر به چشم مي خورد٬ همچنين نشان دادن چين لباس وپارچه در ﺁثار ايراني بهتر  اجرا شده اند . نقش برجسته تاجگذاري داريوش بر يکي ازدروازه هاي تخت جمشيد در حاليکه در پشت اوخشايارشاه  ايستاده است ازجمله ﺁثاراين دوره اند . همچنين نقش موجودات اساطيري را مي توان بر سر ستونها تماشا کرد . هنرحجاري  ايراني در دوره ي هخا منشي از مرزايران نيز فراتر رفت ازجمله مي توان به ستون معروف سرنات درعهد امپراتور ﺁشوکا در هند اشاره کرد که امروزه سمبل هند (ﺁرم رسمي ) شده است .

 

ريتون ( جام شاخي ) يا ساغرهاي زرين :

ريتونها با شکلهاي جانوري مختط نمودار علاقه ايرانيان به زيبايي و ظرافت است . اشکال جانوري ريتونها نظيز احجام  تخت جمشيد است که عناصري از فرهنگ بين النهرين را در بردارند .

 

قالي پازيريک :

اين قاليچه پشميني زيرتپه اي درپازيريک در ﺁلتاي مغولستان نزديک نواحي جنوبي سيبري بدست امده که با نقش هخامنشي  (عناصرﺁشوري وايراني ) قديمي فرش دستباف ايراني است و معجزه ﺁسا براي ما محفوظ مانده است . اين يادگارکهن در  نقطه اي چنان دورافتاده نشان مي دهد که درهمان دوران نيزقالي ايراني چون مصنوعي نفيس به اقصا بلاد صادرمي شده است .

 

هنر اشکاني :

سلوکي ها يوناني بودند واشکا ني ها هم دنباله رو دستاوردها ي هنري يونانيان بودند. اکثر پيکره هاي اشکاني از تناسب و  ترکيبي برخوردارند که اصولا خاص هنر يوناني است مانند : مجسمه ي مفرغي مرد اشکاني در موزه‌ي ايران باستان .

 پس هنر اشکا ني زير نفوذ هنر يوناني قرار داشته است . ﺁثاري از نقا شي دوره اشکانيان در کوه خواجه (سيستان) ودورااروپوس (بين النهرين) بذست امده که اين نقاشيها نيز از تا ثيرات هنر يوناني مبرا نيست. اما در نقاشيهاي کوه خواجه  سرچشمه هاي هنر ايراني را مي توان جستجو کرد و ﺁن استفاده از رنگهاي تخت بدون سايه روشن است .

 

هنر ساساني :

در سال (٢٢٤ميلادي ) ﺁخرين پادشاه اشکاني مغلوب اردشيرساساني شد. در هنر ساساني روايتگري و حرکت نسبت به  هنرهخا منشي ارجحيت دارد. درنقش برجسته هاي ساساني نماد گرايي کاهش مي يابد ودرعوض واقع گرايي تقويت ميشود.

موجودات (انسانها وجانوران) که درنقش برجسته هاي هخامنشي حالتي اسطوره اي وفوق طبيعي داشتند در ﺁثارساساني  زميني تروملموس ترو واقعي ترمي شوند. تاثيرات واضح ترهنررومي بر ﺁثارساساني درنقش برجسته هاي طاق بستان  بهتر ديده ميشود. در نقش رستم نزديک تخت جمشيد نقش برجسته پيروزي شاپور اول بر امپراتور روم ودر نقش برجسته ديگر اعطا ي منصب پادشاهي براردشير اول ديده مي شود . نقوش برجسته طاق بستان نيز تجسم رويدادها و يا نمايش عظمت واقتدار است .

 

نقاشي در دوره ساساني :

درعصرساساني پيام ﺁوراني نظيرماني ومزدک برخاستند . دراين ميان ماني که خود نقاش نيز بود برگها يي از کتاب اوبه  نام ارﮊنگ بجاي مانده است. همچنين نقاشيها يي که درترکستان بدست ﺁمده پيوند نقاشي ايراني بعد از اسلام را با اين دوره  نشان مي دهد . شيوه نقاشي فرسك وموزائيك در اين دوره رايج بود . اسلوب ديوارنگاري برروي ديوارهاي گچي و آهكي با آثار زيبايي پديد آمد . تصاوير حاكي از صحنه هاي شكار و مراسم متداول دربار بود . رنگها تخت و بدون سايه روشن ، مرز پيكره ها و نقوش با رنگ تيره دورگيري مي شد . در نقاشيهاي ايوان كرخه و در قصر بيشاپور نقاشيهايي به روش موزائيك به دست آمده است .

نقاشي ساساني موجب الهام نقاشان اسياي مركزي در مكانهاي بودايي و نقاشي بيزانسي و منسوجات مصري شد . وارث حقيقي ايران ساساني «اسلام» است .

 

نقاشي مانويان :

سال تولد ماني 215 ميلادي و در سال 277 ميلادي كشته شد . ماني عقايد خود را به صورت نقاشي تبليغ مي كرد . به دستور ماني تالارهايي به نام «نگارستان» ساخته شد . برديوار اين تالارها داستان خلقت آدم و سرنوشت او، تصاويري از عقوبت انسانها در بهشت و جهنم بر پايه اعتقادات او نقاشي شده اند. ماني را پيامبر نقاش مي شناسند.

 

قالي بافي در دوره ساساني :

قالي بافي در اين دوره رواج زيادي داشته است. از اين ميان فرش " بهارستان " است که با نخها ي ابريشم زرين وهزاران  قطعه جواهر مرصع بافته شده است .

 

 فلزکاري در دوره ساساني :

در ﺁثار فلزي همچون بشقا ب ٬جام٬  گلدان و زيورﺁلات اين دوره باز نقوش مشابهي از صحنه ها ي شکار٬ جلوس شاه و اعطا ي منصب شاهي ونقوش پرندگان وگلها وحيوانات اساطيري ديده مي شود. بعدها همين نقوش در هنر بعد از  اسلام ادامه يافت. رشد فلزکاري دردوره ساساني با افول نگارگري همراه بود زيرا فلزجاي سفال را گرفته ومقاوم تربود.


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->

 

معماري اکسپرسيونيست يک حرکت معمارانه بود که در شمال اروپا در دهه اول قرن بيستم به موازات هنر بصري و عملي اکپرسيونيست پيشرفت کرد.

عبارت "معماري اکسپرسيونيست براي اولين بار فعاليت‌هاي پيشرو(اوان گارد) هلندي و استراليايي وچکسلاواکي و دانمارکي را از سال ۱۹۱۰ تا ۱۹۲۴توصيف مي‌کند. تعريف مجدد بعدي اين عبارت بر ميگردد به ۱۹۰۵ و همچنين گسترش ان براي احاطه کردن بقيه اروپا. امروزه اين معني از خيلي مرزهاي دورتر گذشته تا به معماري هر زمان و مکاني که بعضي کيفيت‌هاي حرکت طبيعي برگردد مثل: تحريف,تکه تکه شدن يا ارتباط سخت و پرفشار احساسات.

اولين بار اين واژه در سال 1911 براي توصيف آثار کوبيستي و فوويستي که در برلين به نمايش گذاشته شده بود به کار رفت.مفهوم آن در معناي وسيع به هنر هر مکان و زماني اطلاق مي شود که تاکيد بر واکنش حسي هنرمند اولي تر از نظاره دنياي خارج است .

درتاريخ هنر و نقد هنر به سبکي شناخته مي شود که درآن قراردادها و سنتهاي طبيعت گرايي کنار نهاده مي شود و تاکيد بيشتري بر ايجاد و اعوجاج و اغراق در شکل و رنگ به جهت بيان فوري احساس هنرمند وجود دارد.

هنرمندان اکسپرسيونيست با بکاربردن روش و فنون مختلفي چون فنون چاپ و مجسمه سازي بر احساسات شخصي نسبت به موضوع تاکيد داشتند.در اکسپرسيونيسم، احساسات فردي به بيرون تجلي پيدامي کند و به ديگران منتقل مي شود در اين سبک موقعيت ذهني يا شرايط حسي هنرمند به شکلي مشابه به موجودزنده،به نمايش گذاشته مي شود.

موضوعات نقاشي اکسپرسيونيستها غالبا به موقعيت و شرايط انساني مربوط بود. رنگهايي که توسط نقاشان اکسپرسيونيست استفاده مي شد عمدتا رنگهايي خام ،درخشان و نامرتبط با موضوع نقاشي بود.که به نوعي بيانگر تجليات و تمايلات فردي ايشان بود.

نقاشان" امپرسيونيست "دراين موردبا اکسپرسيونيستها همسو بودند و از رنگهايي‌ نامربوط استفاده مي کردند.

مهمترين پيشگام اکسپرسيونيست "ون گوگ  vangogh" بود که به طور آگاهانه طبيعت را براي بيان رنج دهشتناکآدمي بصورت اغراق آميز به تصوير کشيد . او و اکسپرسيونيستهاي بعد از وي در کاربرد حسي رنگ وخط تاکيد عمده اي بر احساس و انگيزش خود داشتند.

 گوگن – اکسپرسيونيست – بطور آشکار و صريح اصول

سمبوليسم را که به نوبه خود به عنوان محمل ارتباطي براي کاراکسپرسيونيسم بسيارحائزاخميت بود پذيرفت. وي تمام فرمها را ساده و مسطح کرده از رنگ به گونه اي بهره برد که تمامي تشابه آن به واقعيت از بين برود در ضمن او از بازنمايي سايه اجتناب کرد.

و اما حالا مي پردازيم به ورود " اکسپرسيونيسم " به معماري :

معماري به نام "اريک مندلسون" هرچند آثاري نه چندان مهم را در معماري مدرن خلق کرد اما به عنوان کسي که اصول و جنبش "اکسپرسيونيسم" را وارد معماري کردحائزاهميت است .

مندلسون در سال 1919 به خاطر ارائه اسکيسهاي تصوري‌ خود در "گالري کاسيرر" شناخته شد. اولين اسکيسهاي او از زبان "واگنر" و "آلبريخ" الهام گرفته اند . اسکيسهايي‌ که در طي جنگ و بلافاصله پس از آن طراحي شده اند نيرويي پرخاشگرانه و کاراکتر سمبوليک مبهمي دارند و به خوبي در قالب جنبش "اکسپرسيونيست معاصر" جاي مي گيرند.

در سال 1920 مندلسون اولين موقعيت عملي را براي بيان ايده هاي خود، با احداث "برج رصدخانه اينشتين" در "پوتسدام" پيدا مي کند.اين اثردرجهت واقعيت بخشيدن به يکي ازاين « بينشهاي گذرا» به مستقيم ترين صورت ممکن به شمار مي آيد .

                

مندلسون در اين بنا فرمي را در نظر دارد که دراولين جهش ، در يک توده مايع ثبت شود . مصالح مناسب طبيعتاً، بتون آرمه است که به علت قابليت شکل پذيري خاص خود،دراين دوران وسيله اي براي آزادي از قيد و بندهاي زاويه قائمه وطبقات منطبق بر هم براي‌معماران به نظر مي رسد.

ولي امکانات لازم براي اجراي قالبهاي منحني شکل و متداوم موجود ندارد و در نتيجه اين برج با آجر ونمايي‌پوشيده از سيمان سفيد ساخته مي شود. البته شيشه هاي ساختمان به علت عدم دسترسي به فرآيند خم کردن شيشه به صورت صاف هستند. اين اثر تا حد تصويري از يک مفهوم آبستره نزول مي کند و همراه با "گوتهانوم" اثر دورناخ و چند اثر پوئلزيک ، کوششي در جهت اعمال مو به موي عناصر اکسپرسيونيستي در زمينه معماري سالهاي پس از جنگ تلقي مي شود.

معماران اکسپرسيونيست با تعميم اشاره هاي پلاستيکي خود براي منظور خود از نوارهاي تزييني که بر عناصر نامشخص تاکيد گذارده و نقاط شروع منحنيها را نشان مي دهند استفاده مي کنند .شيوه کار آنان مطمئن،مستقيم وظاهراً بدون ترديد است و آثار آنان همواره با ترجيح فرمهايي‌ که در طرحهاي نقاشان اکسپرسيونيست - با شاخصه احساسي بودن خطوط - موجود بود بيان شده اند.       

طراوت بينش اوليه در ساختمان هاي به اتمام رسيده ، به طور کامل احساس مي شود و بر شدت هر تصوير منتقل شده است .البته ميان کارهاي اکسپرسيونيستهاوافرادي مانند"تئو ون دوويسبورگ"که سبک "دستيل"را پايه گذاري کرد شباهت هاي خاصي ديده مي شود که به علت شروع نگرشي نو در طراحي معماري و آغاز جنبش مدرن بود . . .

معماري اکسپرسيونيستي نيز همچون اشعار اکسپرسيونيستي ملهم از اثر فريدريش نيچه ، چنين گفت زرتشت بود که در 85- 1883 نوشته شده و مملو از استعارات معمارانه است . نفي بورژواها) امتيازهايي که براي شهر نشيني قائل مي شدند) ، نفي تاريخ و نفي وضعيت موجود و اعتقاد به اصالت فرد ، تقدس ادراکات حسي ، انتظار ظهور انسان جديد و بالاخره آفرينش و خلاقيت به عنوان تظاهر الهامات متعالي ، همه موضوعاتي بودند که مباني فلسفي اين جنبش را تشکيل مي دادند .

معماري اکسپرسيونيستي از منابع بسيار گوناگون الهام گرفته است که به طور خلاصه مي توان چنين بيان کرد:   


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب

 

مقدمه :

اين بناي باستاني در شمال غربي فيروزآباد واقع شده است. مصالح اين كاخ ساروج و سنگ لاشه مي باشد كه با روكشي از گچ پوشيده شده است.

بناي اين كاخ مربوط به اردشير اول بنيانگذار سلسله ساساني (سده 3م) است.

به علت قرار گرفتن اين كاخ در كنار چشمه «قمپ آتشكده» آن را آتشكده فيروزآباد نيز مي نامند.

اين بنا با طول 116 متر و عرض 55 متر يکي از کاخ هاي ييلاقي اردشير به شمار مي رود که از سنگ پاره و ملاط گچ ساخته شده و نماي آن از شمال به چشمه جوشان ورودي موسوم به برم پير (قمپ و خنب) که آب زلالي از آن مي جوشد و جاري مي گردد و از جنوب به ديوار باره بلندي است که آتشکده اصلي در آن جهت و بيرون از کاخ ساخته شده است.

از ورودي شمالي بعد از ايواني به طول 28 و عرض 14 متر با سقف گهواره اي به تالار مياني مربع شکل و گنبد واري به ابعاد 14×14 وارتفاع بين 25-21 متر ول مي شود و از تالار مياني به دو تالار قرنيه در شرق و غرب اتصال دارد و هر تالار با راهروهاي جداگانه به بخش هاي ديگر کاخ راه دارند و راهرو تالار غربي به پلکان طبقه دوم کاخ منتهي مي شود. ايوان جنوبي بيشتر به اتاق هاي چهار جانب کاخ که به نظر جمعي از کارشناسان مهمانسراي کاخ بوده و به ورودي جـنـوبـي باز مي شود. گچ بري و تزئينات تالارها بسيار زيبا و با شکو شبيه کاخ تچر، تخت جمشيد مي باشد زيربناي کاخ با چشمه جوشان 8500 متر مربع مي باشد.

آتشکده فيروزآباد- کاخ اردشير بابکان

نماي بالا                    بخش باز سازي شده                    داخل کاخ

كاخ اردشير بابكان :

زير بناي اين كاخ 115×55 متر است و اطراف آن را ساختمان ها و ديوارهايي پوشانده كه آثار آن هنوز باقي است. مصالح اين كاخ از سنگ لاشه و ملات گچ است. كاخ داراي سه ورودي است و ورودي اصلي در سمت جنوب قرار دارد. در شرق و غرب حياط ، در هر دو طرف دو اتاق با طاق گهواره اي وجود دارد. دو ايوان در شمال و جنوب اين بخش ساخته شده كه پشت ايوان شمالي سه تالار گنبددار مربع شكل جاي دارد.  يكي از تالارها داراي گنبدي با دهانه باز است.

تزئينات  به كار رفته در اين تالارها قابل مقايسه با تزئينات  كاخ " تچر" تخت جمشيد است و ابعاد بزرگ سه تالار اين كاخ آدمي را به تعجب وا مي دارد.كاخ دو طبقه بود و بعد از تالارها، ايواني رفيع يادآور ايوان هاي بزرگ دوره اشكانيان است. در هر طرف ايوان دو تالار با سقف هاي گهواره اي ديده مي شود. اندازه اتاق هاي اين كاخ با اندازه اتاق هاي قلعه دختر برابر ، و طرح هر دو بنا مشابه است. آثار گچ بري هاي دوره ساساني ، در اين ساختمان  به قوت خود باقي است و ستون هايي مشابه ستون هاي نماي خارجي، در داخل نيز به كار رفته است. زير بناي كاخ با بركه ي آن 8496 متر مربع است. برخي از قسمت هاي سالم مانده كاخ در سال هاي اخير از سوي سازمان ميراث فرهنگي كشور بازسازي و تعمير شده است.

 

ساير آثار اطراف كاخ

آثار بناي آشپزخانه در پشت كاخ، تل نقاره خانه در مجاورت كاخ و قلعه حسن آباد و برخي روستاهاي باستاني ديگر در اطراف كاخ وجود دارد. بناي امامزاده جعفر در محدوده ي شهر قديم كه از دوره ايلخاني باقي مانده و با سنگ قبرهاي بسيار جالب كه يكي از آنها تاريخ 741 ه. ق را دارد ، از آثار ديگري است كه در اطراف اين كاخ وجود دارد.

كاخ آتشكده پارس

ديگر از بناي معظم و كم نظير باستاني فيروزآباد كه بصورت ويرانه‌ايدرآمده، كاخ بزرگي است در سوي باختري شهر كنوني و آنطرف رودخانه. فضاي زيربنا 55×104 متر ميباشد، و اردشير پس از گشودن تمام نواحي پارس و كرمان و شكست شاهانمحلي اين نقاط، دستور داد تا در فيروزآباد علاوه بر تجديد بناي شهر، آتشكده و كاخيباشكوه بسازند و آنرا «ايران را شكوه افزايد» نام گذارد.

كاخ فيروزآباد نخستين بناي طاق و گنبددار عهدساساني است كه با يك اسلوب معماري اصيل ملي با سنگهاي نيمه تراش ميخكي ساخته شده، وطاق و گنبد هم از سنگ و سبك آن هم ايراني ميباشد. ستونهاي چهارگوش و نيمه ستون همهاز سنگ ميخكي در اين ساختمان بكار رفته، و اين نوع ستون سازي در بناهاي اشكاني نيزديده شده است. درون بنا و روي سنگها را با گچ‌بريهاي عالي كه ويژه معماري عهدساساني است مزين گرديده، و بالاي طاقچه‌ها و درگاهها گيلوئي‌هائي است به سبكگيلوئي‌هاي بالاي درگاه‌ها در تخت جمشيد.

كاخ و آتشكده فيروزآباد با آنكه در آغازشاهنشاهي اين دودمان ساخته شده، از بهترين ساختمانهاي عهد ساساني و طرح و نقشه وهنر آن كاملاً ايراني و ملي است. قسمتي از اين بنا كه طاقهاي سنگي گنبدي آن بجامانده شامل بسياري از نكات و اصول جالب معماري است كه دوره‌هاي بعد در سايرساختمانهاي ساساني از آن تقليد شده، و چون اساس بنا از سنگهاي ميخكي و بعلاوهتالارها و راهروها و ايوانها و اطاقهاي زيادي دارد، بر كاخ سروستان كه طاق گنبدي آنبا آجر ساخته شده و تالارها و اطاقهايش محدودتر ميباشد، برتري دارد.

نويسندة تاريخ صنايع ايران «كريستي ويلسن» درباره اين سبك بديع معماري ساساني و طاق آجري و سنگي بحث محققانه‌اي دارد كه قسمتياز آن بر اين مفاد است: «معمولي‌ترين شكل طاق زمان ساساني طاقهاي نيم دايره‌ايميباشد كه اغلب اوقات از ستونهاي خود عقب‌تر زده شده است. طاقهاي شلجمي شكل را درقسمت بالا با گچ پر مينمودند تا اينكه شكل نيم دايره بخود گيرد. اگرچه طاق‌هاي نوكتيز در زمان ساسانيان ديده ميشود، ولي باستان‌شناسان معتقدند كه اين شكل طاق درزمانهاي بعد بيشتر مرسوم و متداول گرديده است. ستون در ساختمانهاي ساساني بكار بردهميشد، ولي زياد معمول نبود، مگر اينكه ستونها را از چوب ميساختند كه اثري از آنهاباقي نمانده است. يك قسم ستون بزرگ كه از آجر و سنگ و گچ ساخته ميشد، مورد استعمالزياد داشت. ستونهاي متصل بديوار را جهت تزئين مي‌ساختند، مانند ستونهاي سر در طاقكسري در تيسفون، و ستونهاي عقب غار طاق بستان. ديوارهاي ضخيم كه يا از سنگ نتراشيدهو يا از پاره آجر و گچ ساخته شده، مخصوص اين زمان و متداول بوده است. اگرچه اينگونهساختمان خيلي ظريف نيست، ولي نتايج نيكو از آن ميبرده‌اند. قصرها و عمارات را درداخل و خارج با گچ‌بريهاي قشنگ تزئين مينمودند، و اگر لطافت نداشت قوي و محكم بنظرميآمد». 

ديوارهاي بيرون كاخ، پنجره نداشته، شبيهديوار دژ ساخته مي‌شده، اما داراي ستون‌هاي چسبيده بديوار و طاق بوده است. در جهتجنوبي بيرون از كاخ، غدير آب زلالي است بنام خنپ يا قمپ آتشكده كه آب از همانجاجوشيده، جاري ميگردد. خاورشناس‌روسي استاد و. بارتلد نويسنده جغرافياي تاريخي ايرانبنا بگفته اصطخري مينويسد: دم دروازه شهر در كنار استخر آب، پرستشگاه آتش‌پرستانبنام «بارين» برپا بوده، نبشته‌اي بخط پهلوي داشت، بر روي آن نوشته بودند كه برايساختمان اين پرستشگاه سي هزار دينار زر خرج شده است

مانده‌هاي اين كاخ مينماياند كه هنگامآباداني تا چه اندازه با شكوه و عظيم بوده است، و اينك كه از ايوان بزرگ مدائن وبناهاي فراوان ديگر ساسانيان قسمتهاي مهمي برپا نمانده، نگاهداري مانده‌هاي اين كاخو بناي سروستان و شاپور كازرون و ترميم آنها، بر هر فرد ايراني واجب و از جملهفرائض ملي بشمار ميرود.

نماهايي از کاخ ارشير بابکان يا آتشکده ساساني؛ فيروزآباد

در ميان نزديك به يك ميليون و دويست هزار اثر تاريخي در ايران، شهر باستاني گور يا «فيروزآباد» كنوني، ارزش و اهميت بسياري دارد؛ چه از حيث تاريخي و چه از نظر هنر، معماري و شهرسازي ايران قبل از اسلام، با اين وجود گور به اندازه اعتبار خود شناخته نشده و در سايه گمنامي و فراموشي، برنامه ريزي چنداني براي بازسازي و ساماندهي محوطه آن صورت نپذيرفته است. آنچه انجام شده بيشتر در حوزه عمل سازمان ميراث فرهنگي بوده، نه در سطح ملي و جالب آنكه شهر باستاني گور يكي از ۱۷ نامزد ايران براي ثبت در فهرست آثار جهاني است. آنچه در پي مي آيد كوششي است براي معرفي شهر گور كه گمان مي رود دست كم قبل از ثبت در فهرست ميراث فرهنگي جهانيان، بايد اندكي نيز نزدايرانيان شناخته گردد.

فيروزآباد كنوني را در عهد باستان «اردشيركوره» و «شهر گور » مي ناميدند كه معرب آن «جور» گرديده است. اين شهر در روزگاران گذشته يعني عهد شاهنشاهي ساساني و سده هاي نخستين اسلام، مركز كوره اردشير و يكي از پنج ناحيه معروف پارس راتشكيل مي داده است. نام كنوني اش بنابه گفته مقدسي تاريخ نويس سده چهارم هجري چون خوش آيند اميرعضدالدوله ديلمي نبود كه بگويند «ملك به گور رفت، به فيروزآباد تبديل گرديد و ظاهراً اين نام بايداز نام «فيروز » نياي انوشيروان گرفته شده باشد كه ساختمانهايي در زمان خود در آنجا بنا نموده است. راه شيراز به بندر باستاني سيراف از همين شهر مي گذشته است كه هنوز برخي از بقاياي اين جاده نيز وجود دارد. فيروزآباد نخستين آثار و سنگ نگاره از بنيان گذار شاهنشاهي ساساني را در خودنگاه داشته است و به مناسبت نماياندن معماري عالي و هنر شگرف اين دودمان برجسته، يكي از جاهاي باارزش و باستاني كشور به شمار مي رود.


 

 

  


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب

 

مقدمه

شروع معماری معاصر ايران را می توان از حدود سال 1300 به بعد دانست اين زمان است كه در اثر تحولات سياسی و اجتماعی جريان زندگی اجتماعی و اقتصادی ايران تغيير كرد سيمای شهرهای ايران محول شد و بناهای لازم برای زندگی جديد مانند ادارات ، كارخانه ها ، بانكها ، ايستگاههای راه آهن ، دانشگاه و غيره و همچنين واحدها و مجموعه های مسكونی جديد در شهرها بوجود آمدند . اين بناها برخلاف بناهای پيشين كه معماران سنتی طراحی شده اند كه در ابتدا غير ايرانی بودند و بتدريج ايرانيانی كه در مدارس معماری خارج از ايران تحصيل كرده بودند و به دنبال آن فارغ التحصيلان اولين مدرسه معماری در ايران در حدود سال 1320 نيز به آنها اضافه شدند . از همان ابتدا و از طراحی اولين آثار در معماری ايران دو جريان موازی هم پديد آمد يك جريان كه هيچگونه توجهی به ميراث فرهنگی گذشته ايران نداشت و جريانهای معماری معاصر جهان را با يك دوره تاخير و به صورتی غير ماهرانه تقليد می كرد و جريان ديگری كه كوشش داشت هر چند سطحی اما رابطه خود را با معماری گذشته ايران باقی نگاه دارد . البته هر دوی اين جريانها كه تا به امروز در ايران ادامه دارند موفقيت چندانی بدست نياوره اند . آن بخش از معماری كه دنباله روی جريانهای معماری معاصر جهان بودند به علت عدم ارتباطی كه با آن داشتند و با توجه به تاخيری كه در انتقال مبانی و اصول اين معماری به ايران صورت می گرفت و بالاخره به علت عدم تسلط بر اين اصول و بد فهمی آن صرفا به تقليد ناشيانه جريانهای معماری معاصر جهان پرداختند و جريان ديگری كه معماری گذشته ايران و پيوند با آن را مطرح می كرد نيز عمدتا به تقليد سطحی و ساده لوحانه و در مواردی زننده از معماری گذشته ايران بسنده كرد .

به طور كلی معماری ايران را در اين دوران معاصر می توان به چند دوره تقسيم كرد :

آثار مهم معماری در دوره اول ( سالهای 1300 تا 1320 ) كه پهلوی اول بر ايران حاكم بود عمدتا توسط حكومت ايجاد شدند توجه به معماری گذشته به صورت تكرار سطحی و ظاهری بناهای معماری ايران به خصوص در دوره های قبل از اسلام يعنی هخامنشی و ساسانی ظاهر می شد و اين امر از خود بزرگ بينی حكومت ايران در آن زمان ناشی می شد كه خود را وارث امپراتوريهای با عظمت گذشته ای می دانست بدين ترتيب ساختمانهای دولتی و بناهای عمومی كه نمود تحكيم قدرت مركزی و دولت بود بيشتر فضاها و ميادين جای گرفتند كه از ويژگيهای فضای شهری نئوكلاسيك بهره داشتند . در كنار اين آثار كارهای معماری ديگری نيز بودند كه به صورت التقاطی عناصری از معماری ايران بعد از اسلام را با عناصر وام گرفته شده از معماری اروپايی و در هم آميخته بود به هر حال اين آثار از نظر معماری منحط و فاقد ارزش بودند از آن جمله بانك ملی شهربانی ، پست و تلگراف و تلفن . بعد از جنگ جهانی دوم ايران آرام آرام به سوی شهر نشينی مدرن روی آورد . احداث خيابانهای سراسری و شبكه جدولی شهری بافت شهری سنتی را دچار دگرگونی كرد و قطعات مالكيت منظم و مستطيل شكل بوجود آورد با اين تغييرات در شكل شهر به دوران معماری درون گرا با حياط مركزی پايان داده شد و معماران به الگوی تك بناهای جديد از يكديگر روی آوردند و مسكن جديد از جانب از جانب گروه اجتماعی محدود و روشنفكر آن زمان ساخته می شد كه می خواستند با آداب زندگی فرنگی زندگی كنند بخصوص در تهران اين افراد متمكن متمايل به ترك مركز مسكونی و تجاری شهر ( بازار و محله اطراف ) شدند و به تدريج خانه های خود را در شمال شهر در دامنه كوه البرز بنا نهادند . در اختيار داشتن قطعات بزرگ زمين و نبودن يك ساخت شهری پيشين برای شكل دادن به اين قطعات بزرگ زمين موجب شد كه محله های جديد تهران به صورت يك استخوان بندی شهری بلكه پيرو الگوی شبيه به حومه شهرهای آمريكا شكل گيرند . در واقع بايد پذيرفت پس از به وجود آمدن محورهايی مانند خيابان امام خمينی و فردوسی و انقلاب مكانهای شهری موفقی كه قادر باشند مركزيت و خصوصيات ويژه ای برای تهران تامين كنند بوجود نيامد . مركز شهر در محدوده ای كه بين دو جمگ ايجاد شده بود باقی ماند و بخشهای مسكونی پراكنده در خارج آن شروع به شكل گرفتن كرد . در جريان اين مهاجرت خطی به سمت دامنه البرز معماری تهران با مسئله تك خانه روبرو بود تكخانه ای كه هيچگونه گفتگوی معمارانه با يك بافت شهری موجود در برابر خود نداشت .

از سالهای 1320 به بعد سياست ايجاد فعاليت ساختمانی در شهرها جهت بالا بردن اشتغال از اولويت خاص برخوردار شد فعاليتهای ساختمانی مربوط به منازل توسط خود مردم ضرورت ميگرفت ليكن فعاليتهای ساختمانی به عهده مشاوران خارجی يا آرشيتكتهای ايرانی فرنگ رفته انجام می گرفت كه اين گروه با انجام اين كارها فرصتی يافتند تا افكار جديد خودشان را پياده نمايند . معهذا آنچه به صورت حاوی تا قبل از فعاليت اين گروه و حتی در اوائل فعاليت اين معماران مشاهده می شود وجود راه حلهای جديد معماری در رابطه با تحولات موجود و رواج تقليدهای صرف و بی محتوا از معماری دوران گذشته بود ولی رفته رفته رويكرد ديگری به معماری گذشته ايران روی آورد كه از كيفيت بهتری برخوردار بود و صرفا به تقليد عناصر معماری گذشته ايران نمی پرداخت و كوشش می كرد كه از عناصر معماری ايران به صورت سمبليك ( نمادين ) استفاده كند و به جای تقليد عناصر اين معماری از هندسه آن استفاده كند لكن نتايجی كه اين دوره معماری به دست داد نيز ارزش مهمی نبوده و ره به جائی نبرد . وارتان ديگر از نخستين معماران تحصيلكرده ايران در سال 1325 در مجله آرشيتكت اين گونه اظهار می كند :

 

« راجع به مبارزه بين نسل جديد و قديم بايد گفت كه اين مبارزه در كليه شئون زندگی و در هر موقع وجود داشته و خواهد داشت و انتخاب راه درست از اين ميان و انتخاب معماری مدرن و يا معماری سنتی فقط با در نظر گرفتن تمام عوامل موثر در معماری امكان پذير می باشد با توجه به پيشرفتهائی كه از نظر مصالح ساختمانی ، اسلوب بناسازی ، رعايت تناسب و اصل هماهنگی شكل ظاهری حجم ديوارها و ضخامت ديوارها صورت گرفته و شرايط فوق در حال حاضر تفاوت يافته است پذيرفتن عوامل فوق در معماری عصر حاضر درست به نظر نمی رسد اين عصر ما را به تكاپو و اميد دارد و اثرات آن در تمام شئون پيداست . در عين حال استفاده از اسلوب قديم و مدرن نشان دادن آن توسط تزئينات زائد نيز مضحك می باشد و در صورت ادامه اين روش می توان گفت كه ما روح اين قرن را نفهميده ايم . در مورد اسلوب فعلی ساختمان می توان گفت كه در پيدايش اين اسلوب غير از عوامل فرهنگی و زندگی اجتماعی پيشرفت صنعت و ظهور مصالح ساختمانی جديد از قبيل آهن و سيمان موثر بوده اند و استعمال سيمان در عمارت بتن آرمه كمك زيادی در به حقيقت پيوستن اسلوب جديد معماری نموده است از نمونه كارهائی كه با اين شيوه در اين دوره انجام گرفته می توان هنرستان دختران ( كاروارطان ) را نام برد . »

 

غربی شدن و سبك بين المللی 1356-1321

 

هر چند معماران دوران مدرنيزاسيون در تهران تا حد زيادی مديون كاركردگرايی معماری اروپايی هستند آغاز غربی شدن معماری اروپائی در تهران را می توان حدودا سال 1325 و ساختن وزارت ماليه به وسيله فروغی دانست . نمای اصلی اين بنا به سبك بوزار است و جناحهای ساختمان كاملا سبك مدرن دارند . به دنبال ساخته شدن اين بنا چندين بنای مدرنيستی برای اداره رايو و ايستگاههای قطار و نيز ادارات و بانكها طراحی شد .

بدين ترتيب بود كه سيحون باك سپه مركزی را با بتن و بدون تزئينات طراحی كرد ( 1332 ) فروغی و غياثی ساختمان مدرنيستی مجلس سنا را طراحی كردند ( 1338 ) و ساختمان مركزی شركت ملی نفت ايران در سال 1340 بر اساس طرحهای اتحاديه و فرمانفرئيان ساخته شد . ساختمان شركت ملی نفت ايران كه تكنولوژی دال بتنی ساخته شده بيش از هر بنای ديگری تجسم پيروزی سبك بين المللی است كه در سالهای بعد در ساختمان ادارات بی شماری به كار گرفته شد .

زيبا شناسی كاركردی و مهندسی در سازه هايی چون استاديوم ورزشی فرح آباد كار درويش (1345 ) نيز به چشم می خورد و تالار رودكی هم به سبك مدرنيستی توسط آفتانداليان طراحی شد و در سال 1346 بنای آن به پايان رسيد البته در پرداختهای فضای داخلی اين بنا از موتيفهای زيگورات استفاده شده است وزارت كشاورزی ( فرمانفرمائيان 1345 ) هم ادامه دهنده همان سبك بين المللی است كه ويژگی اصلی اين بنا هاست . مشابه اين سازه ها را در پايتخت های متعددی در جهان می توان يافت اما آنها را معماران تحصيلكرده غرب در تهران ساخته بودند . سبك بين المللی در آن دوره رواجی تام داشت و فرم از كاركرد تبعيت می كرد و روزبه روز بر تعداد بناهايی كه به زيبايی شناسی مهندسی وفادار بودند افزوده می شد اما در همان زمان روند ديگری داشت در كنار روند بالا ظهور می كرد كه همانا به دست دادن تعبيری دوباره از ميراث معماری ايران در سازه های مدرن بود كه معماران ايران تحصيلكرده وطن و خارج از كشور طراحی می كردند .

 مدرنيسم ايرانی ( 1373- 1350 )

 از سال 1350 به بعد كه معماری مدرن سالهای آخر خود را می گذراند و اصولا در اين معماری نيز يك جريان تاريخ گرا پديد آمده بود چنانچه قبلا ذكر شد چند معمار ايرانی نيز كوشيدند آثاری در پيوند با معماری گذشته ايران پديد آوردند كه كيفيت بالاتری از آثار مشابه به پيش داشت لكن اين آثار نيز روح و اصول معماری ايران را به درستی درك نكرده بودند و به خصوص اينكه در يك مرحله تكاملی نسبت به معماری گذشته ايران قرار نداشتند .

معماری اين دوره با استفاده از تكنولوژيهای مدرن ساخت و زيبايی شناسی مدرنيستی درصد برآمدند تا تعبيری ديگری از معماری سنتی ايران به دست دهند شايد برجسته ترين بنا در ميان نخستين بناهای به سبك مدرن ايرانی بنای ياد بود ميدان آزادی باشد كه امانت آنرا در سال 1350 طراحی كرد . طرح اين بنا كه به شكل تاق پيروزی ساخته شده از تاق كسری در تيسفون الهام گرفته كه با بيانی مدرن با موتيفهای اسلامی همراه شده است .

در همين زمان « سردار افخمی » و شركا تئاتر شهر ( 1350 ) را ساختند و الهامبخش 

« داض » در طراحی موزهای هنرهای معاصر (1356 ) نيز معماری بوی كوير بود . طراحی مركز بين المللی پژوهش مديريت را اردلان در سال 1359 انجام داد كه نقطه حركتش معماری شهرهای كويری بود و در ساختمان (1359 ) امانت هم تعبيری دوباره از بازار ديده می شود اين بنا در حال حاضر محل سازمان ميراث فرهنگی است .

اين روند به كارگيری معماری سنتی ايران در پلان ، نما ، تزئينات و كل پرداخت در چهارچوب زيبايی شناسی مدرن شايد مهمترين روند در تاريخ اخير معماری باشد . تجلی آنرا می توان در كار ديبا در فرهنگسرای نياوران هم ديد و در كار فرمانفرمائيان در استاديوم آزادی ( 1353 ) در كار مظلوم در سازمان حج زيارت ( 1369 ) و نيز طرحهای اخير برای كتابخانه ملك (1374 ) كه آستان رضوی عهده دار آن شده است . اين روند نشانگر احيای علاقه به تاريخ معماری كشور است و در آن زيبايی شناسی ايران با ذوقی مدرنيستی در هم آميخته است .

پس از شروع جريان فرا مدرن ( Post Modern) در معماری جهان كه با پيروزی انقلاب اسلامی در ايران همزمان بود دو موضوع به موازات هم دوره جديد معماری را در ايران به وجود آورد و يكی اينكه اصولا پس از پيروزی انقلاب معماران ايران سعی كردند معماری ايران را به سوی يك معماری با هويت مستقل و متكی بر ميراث معماری گذشته خود هدايت كنند و ديگر اينكه مبانی نظری معماری فرامدرن نيز توجه جدی به معماری گذشته سرزمينها را مطرح می كرد اين دو موضوع دست به دست هم دادند و آثاری در ايران به وجود آمدند كه سبك و سليقه معماری فرامدرن را با توجه به عناصر معماری گذشته ايران ( به خصوص معماری بعد از اسلام ) در خود داشتند لكن برخورد آنها به معماری گذشته ايران يك برخورد سطحی و ظاهری بود و عناصر كليشه ای معماری فرامدرن نيز به وفور و به صورت تصنعی در اين آثار به كار گرفته شده اند .

 معماری مسكونی

 تا پيش از دوره مدرن تحول سبكهای معماری به صورت كاملا مستقل از معماری مسكونی صورت می گرفت خانه سازی همواره مقوله ای مجزا از ساختن ابنيه خاص تلقی می شد اگر چه در ايران فاصله گونه شناسانه و سبك شناسانه ابنيه عمومی و خصوصی كمتر از كشورهای اروپايی مسكن معمولی كمتر مورد توجه معماران قرار می گرفت آزمايشگاه تجربه هايی كه در زمينه هايی زيبايی شناسی ، سبك شناسی يا گونه شناسی صورت می گرفت بيشتر كليساها ، كاخها و ابنيه عمومی مهم بود . در دوره معاصر و خصوصا معماری هم از زمان تاسيس دانشكده هنرهای زيبا تا امروز مقوله خانه سازی يكی از مباحث بسيار مهم معماری بوده است نياز مدام به مسكن كه يكی از مسائل مهم سياسی و اجتماعی كشور را تشكيل می دهد گاه سبب می شود به اين موضوع بيشتر از ديد فنی اجرايی و كمی توجه شود تا از ديد كيفی .

خاستگاه گرايش معماری مورد بحث ما را كم و بيش می توان در دهه 40 يافت با بحران و در نتيجه بازنگری مدرنيسم در اروپا ، شكست واقعی مردم با استاندارد های مبهم و غير ملموس انسان مدرن است و پنجه نرم كرده بود به سرعت متحول شد . گروهی از معماران اين دوره كه كم و بيش سابقه آكادميك و حرفه ای را سوسياليستی داشتند و از تجربيات جسورانه

بروتاليستهايی چون لوئيس كان ، پيتر اسميتسون و جنيمر استرلينگ تاثير پذيرفته بودند كوشيدند كه به روشی جديد طراحی كنند .

برخی از اين معماران مانند جواد حاتمی و ايرج كلانتری از اواخر دهه 40 تا نيمه دهه 50 به تجربياتی دست زدند كه تا حد زيادی متاثر از سبك نئوبرتاليسم ولی در آميخته با حال و هوای معماری ايرانی بود برخی ديگر مانند فرخ افشار ، نسرين فقيه ، مهوش و همايون عالمی ، كامران ديبا ، نادر اردلان و علی اكبر صارمی به طور مشخص به كار در زمينه معماری ايرانی پرداختند . بومی گرايی در دو جبهه تجربی – مانند كامران ديبا – و نظری – در فعاليتهای نسرين فقيه و نادر اردلان – گسترش می يافت . در دهه 50 و اوائل دهه 60مشكل اصلی وضعيت دشوار و گاه بيمارگونه در برابر معماری گذشته بود كه معماران نه می توانستند آنرا رها كنند و نه قادر بودند راه حلی قطعی و مناسب برای به كارگيری مجدد آن ارائه دهند زمينه های مختلف به كارگيری معماری ايران را در اين دوره می توان به صورت زير طبقه بندی كرد :

 الف ) احيای تكنولوژی صنعت گرايانه و سنتی ساختمان ، برای نمونه كارهای فرخ افشار برای DW   تشكيلاتی كه برای معماری و برنامه ريزی در جهان سوم ايجاد شده بود .

 ب ) تجربيات گونه شناسی ، برای نمونه پروژه مسجد دانشگاه شريف در تهران كار علی اكبر صارمی ، تقی رادمرد ، جواد بنكدار .

 ج ) برخورد فرماليستی برای نمونه موزه هنرهای معاصر اثر كامران ديبا

د ) سنتزهای مفهومی و نمادگرايانه برای نمونه مركز موسيقی تهران اثر نادر اردلان

ه ) تداوم سنتهای معاصر معماری ايران برای نمونه معماری بين دو جنگ جهانی

 در هر حال پيام منطقه گرايانه معماری پست مدرن اگر چه اين نكته مثبت را داشت كه معماری ايران را به سبك نوعی هويت اصيل تشويق كرد ولی از طرف ديگر خطری جدی را نيز برای اين معماری به همراه آورد و آن اين بود كه معماران ديگر نيازی به رقابت حرفه ای در عرصه بين المللی احساس نمی كردند . به طور كلی معماری دو دهه اخير را می توان نوعی شيوه گری سبك شناسانه به صورت تلفيق معماری غربی با معماری تاريخی ايران دانست .

 مسابقات معماری و شهر سازی

در ايران برگذاری مسابقات معماری و شهرسازی همچون اقتباسهای ديگر جامعه ما از تمدن غرب از اوائل اين سده باب شده است . در اين تاثير اين نظر می توان دو نمونه از اعلان اين نوع مسابقات در روزنامه اطلاعات را گواه گرفت و زندگينامه مهندس وارطان را در مجله آرشيتكت را شاهد آورد كه گويا مسئولان حكومت وقت پس از برنده شدن او در برخی از مسابقات معماری او را شناخته و به كار گرفته اند برگزاری معماری و شهرسازی بيشتر در دوره پهلوی دوم و حتی يك مسابقه بين المللی – طرح كتابخانه ايران – اگرچه حكايت از قوت گرفتن ايده برگزاری اين نوع مسابقات و رواج نسبی آن در جامعه حرفه ای دارد برخلاف رويه معمول در كشورهای غربی به قانونمندی شدن اين مسابقات نيانجاميد . در سالهای پس از پيروزی انقلاب اسلامی مسابقه مجموعه فرهنگستانهای جمهوری اسلامی ايران در سال 1373 نقطه عطف برگزاری يك سلسله مسابقات معماری و شهرسازی شد كه نقش موثری در ايجاد هيجان و رقابت در ميان دفاتر معماری ، معماران جوان و دانشجويان اين رشته ها كرد و زمينه اسز طرح مسائل نظری و عملی معماری در كشور شد كه در دهه نخست پس از انقلاب راكد ماند .

 ساختمانهای بلند در ايران

 نخستين ساختمان بلند تهران را كه در آن آسانسوری نيز به كار گذاشته شد آقای مهندس هوشنگ خانشقاقی در سالهای 30-1328 ساخته اند اين ساختمان ده طبقه دارد و آسانسور آنرا نير خود مهندس خانشقاقی ساخته اند در سالهای 41- 1339 در محل تقاطع خيابان فردوسی و جمهوری ساختمان تجاری 16 طبقه ای به نام ساختمان پلاسكو متعلق به القانيان ساخته شد كه گفته می شود طراحان آن اسرائيلی بوده اند اين اولين ساختمان بلند با اسكلت فلزی در ايران بود و اسكلت فلزی آن هم از بيرون نمايان بود .

دوسال بعد ساختمان تجاری 13 طبقه آلو مينيوم نيز با اسكلت فلزی در خيابان جمهوری با سرمايه القانيان ساخته شد كه دارای دو دستگاه آسانسور نيز بود . از جمله ساختمانهای شاخص بلند در تهران در سالهای دهه 40 ساختمان بانك كار در خيابان حافظ بود كه آقای عبدالعزيز فرمانفرمائيان آنرا طراحی كرده بود . نخستين مجموعه بلند مرتبه مسكونی در تهران مجموعه بهجت آباد بود كه در سالهای 49- 1343 بين خيابانهای حافظ و ولی عصر ساخته شد . ساخت اين مجموعه پس از تدوين و تصويب قانون تملك آپارتمانها در سال 1343 برای تشويق احداث ساختمانهای بلند مسكونی آغاز شد .

پس از تصويب ماده صد اصلاحی قانون مالياتهای مستقيم ( مصوب 1345 ) ساخت مجتمع مسكونی سامان ( شماره 1 ) در 20 طبقه در ضلع شمالی بلوار كشاورز در سال 49 آغاز گرديد اين ماده برای تشويق و ترغيب مالكان و صاحبان سرمايه به احداث ساختمانهای بلندتر از ده طبقه تنظيم شده بود شركت ساختمانی سامان ايران از سوی دولت با مديريت افراد صاحب نفوذی چون احمد علی ابتهاج و عبد المجيد اعلم تشكيل شد و هدف از تاسيس آن بيشتر ترويج ساختمانهای بلند مسكونی و آزمون عملی قانون تملك آپارتمانها بود تا مسائل انتفاعی در اين ساختمان برابر نخستين بار از عناصر پيش ساخته استفاده شد .




موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب

 

*هسته مركزي و اوليه حرم مطهر رضا(ع) كه در زير گنبدي زرين قرار دارد ،‌با رواقهاي گوناگوني كه هر يك نام جداگانه اي دارند احاطه شده است .مرقد مطهر حضرت امام رضا (ع) در داخل ضريح قرار دارد و هنرمندان زبردست اوج قدرت هنري خود را در خلق آثار زيبا و شكوهمندي در اين مكان بكار گرفته اند . حرم مطهر رضوي تقريبا به شكل مربعي بوده و مساحت آن بعد از عمليات توسعه به 135 متر مربع افزايش پيدا كرده است ضلع جنوبي حرم «پيش روي مبارك » ضلع شرقي «پايين پاي مبارك » ضلع شمالي «پشت سر مبارك » و ضلع غربي «بالاي سر مبارك » ناميده مي شود . ديوارهاي هسته مركزي حرم تا ارتفاع 20 سانتي متر با سنگ مرمر پوشيده شده است . بالاي آن به ارتفاع 92 سانتيمتر با كاشيهايي بسيار گرانبها و ارزشمندي مشهور به « سنجري» مزين شده است . بر روي اين كاشيهاي نفيس آيات قران و احاديث معصومين (ع) با خطوط رقاع و ثلث و نقشهاي اسليمي برجسته ديده مي شود . كتيبه بسيار مهمي كه در حرم به چشم مي خورد زير گنبد ، بر سر ديوارهاي حرم است و حرم مطهر را دور مي زند . بر اين كتيبه كه 80 سانتي متر عرض دارد . سوره مباركه جمعه با خط ثلث جلي نوشته شده است كه اثر خطاط مشهور دوره صفوي « عليرضا عباسي» است .

خواجه ربيع

در شمال غربي مشهد در انتهاي خيابان خواجه ربيع آرامگاه با شكوه خواجه ربيع واقع است. نام خواجه ربيع در تاريخ (ربيع بن خثيم) است. وي از اصحاب پيغمير اسلام و نيز از سرداران سپاه 11 حضرت علي (ع) بوده است. اين بنا به توصية شيخ بهايي به شاه عباس صفوي‌ در نيمة اول قرن هجري ساخته شد. طرح آرامگاه در نماي بيروني هشت ضلعي و در درون چهار ايواني است. از انتهاي ايوانهاي اضلاع بزرگ راهروهايي به درون باز شده اند. بر فراز بنا گنبد فيروزه اي رنگ قرار گرفته است كه ارتفاع گنبد تا كف 18 متر مي باشد. بقعة خواجه ربيع از نظر هنري نيز جايگاه والايي دارد زيرا كاربرد كاشي هاي الوان در نماي خارجي، نقاشي هاي طلايي رنگ بر روية ديوارة داخلي و نيز دو كتيبه به خط (عليرضا عباسي) در سالهاي 1026 و 1029 هـ.ق جلوة خاصي به آن بخشيده است. كاشي كاري بنا از نوع يك رنگ و معرق و زير رنگي است كه نقش هاي زيباي هنري و گياهي و كتيبه ها را شكل داده اند. آرامگاه خواجه ربيع يكي از ابنية زيبا. ديدني و متبرك است كه به همين علل همه وقت مورد توجه و مراجعه اهالي مشهد و زائران و مسافراني است كه به مشهد مشرف مي شوند .

خواجه اباصلت

«اباصلت هروي » مشهور به «خواجه اباصلت » خادم حضرت رضا (ع) بوده است ،‌ وفات خواجه را سال 236 ه. ق نوشته اند . آرامگاه وي در كنار جاده مشهد ،‌ فريمان در فاصله 10 كيلومتري مشهد واقع شده است . اين بنا را هم حاج محمد علي درويش احداث كرده است كه اينكه توسط اداره اوقاف و امور خيريه خراسان اداره مي شود .

خواجه مراد

«اباصلت هروي » مشهور به «خواجه اباصلت » خادم حضرت رضا (ع) بوده است ،‌ وفات خواجه را سال 236 ه. ق نوشته اند . آرامگاه وي در كنار جاده مشهد ،‌ فريمان در فاصله 10 كيلومتري مشهد واقع شده است . اين بنا را هم حاج محمد علي درويش احداث كرده است كه اينكه توسط اداره اوقاف و امور خيريه خراسان اداره مي شود .

 

 

اماكن متبركه حرم مطهر:

« حميدبن قحطبه طائي » ، فرمانده جنگهاي بني عباس عليه بني اميه ، از طرف منصور و مهدي ، دو تن از خلفاي بزرگ عباسي به حكومت خراسان منصوب شد . او ميان (نوغان ) و روستاي ( سناياد ) براي خويش باغي بزرگ ساخت و در آن كاخي مجلل بنا كرد كه تا آغاز قرن چهارم هجري بر جاي بود . هارون كه براي سركوب شورشهاي خراسان به توس آمده بود ، بيمار شد و براي استراحت و گذراندن دوران بيماري اش در همين باغ سكونت كرد ، ولي از اين بيماري جان سالم به در نيرد و در سال 193 هجري قمري مرد . او را درون همين كاخ دفن كردند سپس در بالاي گورش بقعه اي برافراشتند . در سال 203 هجري قمري كه حضرت امام رضا ( ع ) در بحراني ترين شرايط بحراني زمان بوسيله مامون به شهادت رسيدند ، به دستور مامون در كنار قبر پدرش هارون مدفون شدند . از آن زمان به بعد ، مرقد مطهر امام ( ع ) زيارتگاه عالم تشيع شد و به تدريج بر آباداني اطراف آن افزوده گشت تا جايي كه آباديهاي سناباد و نوغان را در خود ادغام كرد و بصورت شهري آباد درآمد كه آنرا ( مشهدالرضا ) خواندند و به مرور اين نام به كلمه ( مشهد ) خلاصه شد . سبكتكين از سلسله غزنويان ، حرم مطهر را ويران كرد ، ولي سلطان محمود ، فرزند وي به سال 428 هجري قمري دستور تعمير و ترميم بقعه را صادر كرد و در نتيجه عمارت حرم مطهر توسعه يافت .

در حمله چنگيز و پسرش تولي به سال 617 هجري قمري بقعه و عمارت حرم ويران شد . سلطان محمد خدابنده ، پادشاه شيعي مغول كه از سال 703 تا 716 هجري قمري سلطنت كرد ، دستور تجديد ساختمانهاي حرم را داد . در دوره صفويه ، افشاريه ، قاجار و عصر حاضر ، بسياري از ابنيه آستان قدس توسعه يافته است .

 

صحن انقلاب(عتيق)

 يكي از زيباترين و با شكوهترين اماكن متعلق به آستانقدس رضوي صحن انقلاب است . در اين صحن 4 ايوان به نامهاي ايوان عباسي ( شمالي ) ، ايوان طلا ( جنوبي ) ، ايوان نقاره خانه ( شرقي ) كه ساختمان نقارخانه بر روي آن ساخته شده است - و ايوان ساعت ( غربي ) - كه ساعت بزرگي بر آن قرار دارد .

 ساعت

 بر روي ايوان غربي صحن انقلاب ، ساعت بزرگي قرار دارد . ساختمان جايگاه ساعت از زمان مظفرالدين شاه مي باشد .

 صحنقدس

 اين صحن جديدالاحداث در حد فاصل صحن امام تا بست (شيخ بهائي ) قرار دارد . وسعت آن 2500 مترمربع است .

 صحن امامخميني

 اين صحن در سمت چپ حرم مطهر و مقابل خيابان امام رضا ( ع ) ( تهران ) واقع است و بيش از 8300 مترمربع وسعت دارد . آرامگاه ( شيخ بهائي ) بين اين صحن و صحن آزادي قرار دارد .

 صحنآزادي

 اين صحن كه در مشرق حرم مطهر واقع شده است ، از بناهاي زمان ( فتحعلي شاه قاجار ) مي باشد . اين صحن داراي 4 ايوان است . مشهورترين آنها ، ايوان طلاست كه متصل به حرم مي باشد

 

 

 

 دارالحفاظ

 اين رواق در جنوب بقعه مبارك و در شمال شرقي مسجد گوهرشاد ( پيش روي مبارك) قرار دارد . رواق ( دارالحفاظ ) از بناهاي ( گوهرشاد آغا ) باني مسجد گوهرشاد است . زوار در اين جا اذن دخول مي طلبد و سپس وارد حرم مي شوند.

  مسجدبالاسر

در سمت مغرب حرم ، مسجد كوچكي است كه متصل به حرم مطهر است . چون از قسمت غربي ضريح كه معروف به بالاي سر مبارك مي باشد وارد اين مسجد مي شوند، به اين نام معروف شده است .

 گنبد الله وردي خان و گنبدحاتم خاني

 گنبدي هشت ضلعي بر روي گور ( الله وردي ) يكي از سرداران «شاه عباس » بنا شده است . اين گنبد كه در شمال حرم مطهر قرار دارد ، با كاشيهاي الوان و نقوش گوناگون و خطوط زيبا تزيين يافته ، داراي كمال ظرافت است و از آثار هنري ارزنده داخل حرم به شمار مي رود.

 گنبدطلا

 گنبد بزرگ و درخشاني است كه بر فراز حرم امام رضا ( ع ) قرار دارد . بزرگترين و نمايان ترين شاخص و مظهر « مشهد مقدس » به شمار مي رود . ارتفاع آن از كف حرم تا بالاي گنبد 20/31 متر است . كتيبه بزرگي به صورت يك نوار گنبد را دور مي زند . اين كتيبه به خط « عليرضا عباسي » است .

 سقاخانه اسماعيلطلايي

 وسط صحن انقلاب ( عتيق ) سقاخانه اي است كه مردم از آن استفاده مي كنند . سنگاب ( منبع آب ) اين سقاخانه از سنگ يكپارچه اي است كه مي گويند به دستور نادر شاه افشار آن را از هرات آوردند . بر فراز سنگاب بنايي است هشت ضلعي كه پايه هاي آن سنگ مرمر و كاشي نصب شده است . اين سقاخانه به نام سقاخانه نادري و اسماعيل طلايي هم معروف است . زيرا مي گويند سنگاب آنرا به دستور نادر آورده و اسماعيل خان طلا يي بر روي آن سقف زده و سقف را بر روي ستونهاي مرمر قرارداده و روي آن را با خشتهاي طلا تزيين كرده است .

 نواختننقاره

 در شبانه روز دو نوبت ، يكي نزديك طلوع و ديگري نزديك غروب آفتاب در روي سر در شرقي صحن انقلاب ( عتيق ) در محل مخصوصي كه براي اين كار ساخته شده است، نقاره نواخته مي شود . براي انجام اين كار 11 نفر به نوبت انجام وظيفه مي كنند و به آنها حقوق داده مي شود . در آستان قدس به آنها « عمله شكوه » مي گويند . نواختن نقاره جهت آگاهي از نزديك شدن پايان وقت نماز است . نقاره به وسيله «طبل » و « كرنا » نواخته مي شود . در طول سال جزدو ماه محرم و صفر و ساير ايام سوگواري همه روزه نقاره نواخته مي شود .

 موزه آستان قدس

 اين موزه يكي از زيباترين و غني ترين موزه هاي ايران به شمار مي رود . ساختمان آن در ضلع شرقي صحن « امام خميني » قرار دارد .

 موزه قرآن

 اين موزه در مجاورت موزه آستان قدس قرار دارد . قرآنهاي نفيس خطي ، منسوب به ائمه اطهار و آثار خطي و تذهيب كاري در معرض ديد بازديد كنندگان قرار مي گيرد .

 موزه تمبر

 بزرگترين موزه تمبر ايران توسط آستان قدس در محل موزه هاي آستان قدس رضوي گشايش يافته است.

نظرات در مورد:حرم مطهر


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->

ضوابط معماري، ساختماني و درجه بندي مهمانخانه هاي سراسر كشور

1 رعايت اين ضوابط از تاريخ ابلاغ براي طراحي و احداث كليه مهمانخانه ها ( هتل ها ) در سراسر كشور بويژه ساختمان هاي موجوديكه بعد از تاريخ ابلاغ اين ضوابط با تبديل آنها به مهمانخانه ( هتل ) نهايتا سه ستاره موافقت خواهد شد
لازم الاجرا مي باشد .

2) حداقل تعداد اطاق براي مهمانخانه هاي احداثي برابر است با يك ستاره 10 عدد دو ستاره 20عدد سه ستاره 30 عدد، چهار ستاره 50عدد و پنج ستاره 100 عدد و براي مهمانخانه هاي تبديلي برابر است با : يك ستاره 10 عدد ، دو ستاره 15 و سه ستاره 20 عدد ،كه در موارد استثنائي و شرايط خاصي كه مراتب توسط كارشناسان فني و كميته فني جهانگردي به صورت گزارش ارائه و مورد قبول واقع شود مي توان اعداد ذكر شده را تا حد قابل قبول تقليل داد .

3) طرح ساختمانهاي احداثي و ساختمان هاي تبديلي بايد از نظر شهرسازي و معماري به تاييد سازمان ميراث فرهنگي كشور برسد .

4) نقشه هاي معماري محاسباتي و تاسيساتي كه توسط متقاضي جهت تائيد و صدور مجوز بايد ارائه شوند عبارتند از : الف : يك برگ نقشه 2000/1 تهيه شده در سازمان نقشه برداري كل كشور كه محل زمين يا ساختمان بروي آن مشخص شده و به تاييد شهرداري محل و يا اداره محل فرهنگ و ارشاد اسلامي استان مربوط رسيده باشند .

ب : كروكي موقعيت زمين كه خيابانها و ساختمانها و غيره تا شعاع حداقل 200 متري بايد مشخص شده باشد .

ج : نقشه هاي معماري شامل نقشه هاي مجموعه و محوطه سازي كليه طبقات، نماها ، پاركينگ طبق تبصره درمهمانخانه هاي سه و چهار و پنج ستاره نقش معماري نشيمن يا سالن ها و قسمتهاي مورد لزوم ضروري است .

معماري داخلي نحوه ي قرار گيري مبلمان و تجهيزات و اتاقها و نقشه جزئيات سرويسهاي بهداشتي با رعايت شرايط اقليمي و معماري محلي تهيه شود .

د: نقشه هاي محاسباتي شامل : كليه نقشه هاي لازم و نفقشه هاي تاسيساتي شامل كليه نقشه هاي الكتريكي و مكانيكي بايد توسط متقاضي پس از تاييد نقشه هاي معماري ارائه شود .

5) مناسب بودن زمين پيشنهادي و يا حمل ساختمان تبديلي بايد پس از بازديد وتاييد كارشناس معماري و كميته فني جهانگردي برسد، و بايد دسترسي مستقيم با حداقل عرض يك ستاره 8 ، دو ستاره 10 ، سه ستاره 12 ، چهار ستاره 14 ، پنج ستاره 15 داشته و از مكانهايي از قبيل پمپ بنزين يا بيمارستانها ، مراكز نظامي وتعميرگاههاي بزرگ و غيره دورباشد .

6) حداقل مساحت زمين لازم بر حسب درجه بايد يك ستاره 400 متر ، دو ستاره 600 ، سه ستاره 1000 ، چهار ستاره 2000 ، پنج ستاره 2500 متر مربع باشد ، و حداكثر زيربناي هر طبقه به استثناء زير زمين و پاركينگ به مساحت زمين برابر با : يك ستاره 80 درصد ، دو ستاره 75 درصد ، 3 ستاره 70 درصد ، 4 ستاره 65 درصد و 5 ستاره 60 درصد كه در موارد استثنائي ، نياز مبرم و موقعيت خاص كه دلايل به صورت گزارش ارائه و مورد تاييد كميته فني جهانگردي واقع شود
مي توان نسبت ها را تا حد قابل قبولي تقليل داد .

7) در كليه ي درجات هتل نصف مساحت محوطه بايد با فضاي سبز اختصاص داده شود .


پاركينگ:

درصورتيكه شهر يا محل تاسيس داراي طرح جامع يا تفضيلي باشد تعداد پاركينگ جهت اتوموبيل سواري بايد يك ستاره 6 ، دو ، سه ، چهار و پنج ستاره 5 باشد . در هر صورت تعداد پاركينگ نبايد از يك ستاره 4 ، دوستاره 8 ، سه ستاره 12 ، چهار ستاره 20 ، پنج ستاره 30 عدد كمتر باشد .

 

مشخصات پاركينگ:

از هر خيابان يا كوچه فقط يك راه ورودي داشته باشد – حداقل ارتفاع ورودي 2 متر – زير زمين به منظور استفاده ي پاركينگ بايد در دسترس مستقيم طبقات باشد . حداقل عرض رامپ براي 20 واحد 5/3 متر و از 20 واحد به بالا 5 متر است .

فضاي لازم براي هر بار 5*3 متر مي باشد و در پارك دو اتوموبيل كنار هم بايد 5*5 متر مربع باشد .

هتل چنانچه داراي سالن هاي متعدد از قبيل جشنها ، كنفرانسها ، برگزاري مراسم و ... باشد بايد پاركينگ اختصاصي داشته باشد

 

 

 

 

8) ورودي مهمانخانه .

در ورودي مهمانخانه بايد عريض و به خيابان باز شده و در شرايط خاص بايد از دو در مقابل يكديگر استفاده گردد . بايد در مقابل در ورودي مهمانخانه محلي باشد براي توقف وسايل نقليه به منظور پياده و سواره كردن مهمانها .

سر سراي ورودي بايد شامل پيش خوان پذيرش كه مجهز به كامپيوتر و صندوق امانات ، قسمت نشيمن و سرويس بهداشتي مجزاي زنانه و مردانه ، با امكان پذيرايي ( نوشيدني سرد و گرم ) و محلي براي تماشاي تلويزيون ، اداري و حسابداري ، تلفن خانه ، اطاق نگهداري چمدانها .

9) اموراداري شامل : اتاق مدير ، معاون ، حسابداري ، كارگزيني در همكف يا يك طبقه اختلاف پيش بيني شود .

10) تلفن عمومي در سرسراي ورودي حداقل به تعداد : يك و دو ستاره يك عدد ، سه ستاره 2 عدد و چهار و پنج ستاره سه عدد . و تلفن مخصوص تماسهاي راه دور حداقل يك كابين در هتلهاي سه و چهار و پنج ستاره در سرسراي ورودي هتل داشته باشد .

11) وجود رستوران در هتلهاي يك و دو ستاره اجباري نيست به دليل داشتن اتاقهاي آپارتماني . ودر هتلهاي سه و چهار و پنج ستاره حداقل سطح لازم به مترمربع : سه ستاره 2/1 و چهار 5/1 و پنج 8/1 كه به ازاء هر اتاق مي باشد الزامي است.

رستورانها در داخل هتل بايد در طبقات بالا و پايين لابي قرار گيرد زيرا نبايد فضاي رستورانها با طبقات در ارتباط باشد و بايد در هتل هاي پنج ستاره رستوران سنتي و رستوران اختصاصي را شامل شود . حداقل مساحت آشپزخانه به مساحت رستوران ، در يك ستاره 40 درصد ، 2 ستاره 45 درصد ، سه ستاره 50 درصد و چهار ستاره 55 درصد و پنج ستاره 60 درصد باشد .

12) آشپزخانه بايد داراي قسمتهاي آماده سازي ، تهيه غذاهاي سرد و گرم و شستشوي ظروف و داراي پنجره با سطح مناسب به فضاي آزاد و آبدار خانه مناسب همچنين داراي فضاي فيلتر بين رستوران و آشپزخانه جهت جلوگيري از پخش بو ، سرو صدا و دير باشد و هم چنين داراي سرويس بهداشتي مجزا براي خانمها و آقايان باشد .

13) سالن چايخانه و آبدارخانه مخصوص هتل چهار و پنج ستاره مي باشد كه بايد در مجاورت فضاي هاي عمومي قرار گيرد و همچنين در هتل هاي چهار و پنج ستاره وجود مغازه هاي از قبيل گلفروشي ، عطريات ، جواهرات و ... الزامي است ولي در هتل هاي يك و دو سه ستاره الزامي نيست

14) حداقل مساحت اتاق يك نفره با تخت خواب بابعاد 2*1 متر و بدون احتساب فضاي حمام و راهرو ورودي در هل يك ستاره 9 ، دو ستاره 10 ، سه ستاره 12 ، چهار ستاره 13 و پنج ستاره 14 متر مربع است و حداقل 15/0 اتاق ها بايد يك نفره باشد و حداقل مساحت اطاق دو نفره يك تخته با تخت خواب به ابعاد 2*5/1 متر بدون احتساب فضاي حمام و راهرو ورودي در يك ستاره 11 ، دو ستاره 12 ، سه ستاره 14 ، چهار ستاره 16 و پنج ستاره 17 متر مربع باشد و همچنين 30 درصد از تعداد كل اتاقها بايد دو نفره محسوب گردد . و حداقل مساحت اطاق دو نفره دو تخته بابعاد هر تخت 2*1 متر و در هتل هاي يك ستاره 12 ، دو ستاره 14 ، سه ستاره 15 ، چهار ستاره 17 و پنج ستاره 18 متر مربع بوده و كليه اطاقها بايد داراي نور طبيعي و ارتفاع كف پنجره نبايد از 1 متر بيشتر و گنجه تو كار باحداقل عمق 60 سانتي متر وارتفاع 2 متر و طول آن حداقل برابر بايك ستاره يك ، دو ستاره 2/1 ، سه ستاره 4/1 ، چهارستاره 6/1 ، پنج ستاره 6/1 باشد وهمچنين پيش بيني محلي براي بالش و پتوي اضافي و محلي مناسب براي زير چمداني در داخل گنجه باشد .

15) سرويس بهداشتي در كليه اطاقها شامل دستشويي ، توالت و زير دوشي مجهز به دوش ديواري به مساحت حداقل 3 متر مربع .

16) در هتل هاي سه ستاره و پايين تر سوئيت الزامي است .

سوئيت بايد شامل اتاق خواب ، فضاي نشيمن با نور طبيعي ، فضاي نشيمن مجزا براي تلويزيون ، ميز تحرير ، آبدار خانه كوچك با كابينت ، يخچال سرويس بهداشتي ، آشپزخانه مجهز به هود و فر برقي باشد .

17) آپارتمان بايد شامل : اتاقهاي خواب ، سالن پذيرايي ، نهار خوري مجهز به تلويزيون ، ميزتحرير ، آشپزخانه كوچك مجهز به هود و فر برقي ،يخچال و كابينت ، سرويس بهداشتي مجهز ، انباري و در صورت نياز اتاق همراه .

در هتل پنج ستاره در مورد اتاقهاي آپارتماني بايد داراي حداقل دو دستگاه سرويس بهداشتي كامل ضروري است و يك واحد آپارتمان در هتل پنج ستاره الزامي است .

18) وجود ديوارهاي مشترك بين دو اتاق جهت جلوگيري از انتقال صدا از ابرهاي سفالي و يا مجوف الزامي است .

19) در هتل ها بايد اجراي لوله كشي سرد وگرم در كف حمام و سرويسهاي بهداشتي مجاز نيست بايد در سقف كاذب به كار رود .

20) در هتل ها وجود نماز خانه مردانه و زنانه مجزا الزامي مي باشد و نماز خانه بايد در محل مناسب مانند نيم طبقه اول يا در محل دور از سر و صدا قرار داشته باشد .

21 ) در هتل ها بايد اتاق و يا استراحت گاه كارمندان و ياكارگران مجزا باشد و بخصوص قسمت غذا خوري آنها نبايد در ديد ميهمان قرار گيرد .

22) پيش بيني اطاق جمع آوري زباله با امكان تخليه سريع ، بديهي است محل مذكور بايد دور از ديد مهمانان و رهگذران باشد .

23) گرمايش اتاق ها و فضاهاي مورد نياز بايد از سيستم تهويه مطبوع استفاده شود وهمچنين جهت تامين سرمايش اطاقها و فضاهاي عمومي مناطق معتدل مي توان از كولر آبي با دريچه تنظيم استفاده نمود .

24) پيش بيني استخر سر پوشيده ، سونا ، جكوزي و .... همچنين محل تصويه خانه استخر بايد در محل مناسب و دور از ديد مهمانان پيش بيني و
پيش بيني زمين تنيس ، بدمينتون و.... 

25) مهمانخانه هاييكه بعد از تاريخ تصويب اين ضوابط با احداث آنها موافقت خواهد شد براساس همين ضوابط درجه بندي خواهند شد.

نظرات در مورد:ضوابط معماري، ساختماني و درجه بندي مهمانخانه هاي سراسر كشور

 


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->

 برج پيزا

مقدمه

برج كج پيزا در اصل، برج ناقوس كليسايجامع دومو است و ساخت آن در ۹ اوت ۱۱۷۳ آغاز شد. پس از تكميل طبقه سوم اين بنا درسال ،۱۱۷۸ برج پيزا چند درجه از حالت قائمه منحرف شد و به همين خاطر كار ساخت آن بهمدت يك قرن به حالت تعليق در آمد. درسال ۱۲۷۲ چهار طبقه ديگر به برج پيزا اضافه شد،اما اين چهار طبقه به گونه اي ساخته شد كه با شيب در جهت خلاف انحراف برج، به تعادلآن كمك كند. كار ساخت اين برج در سال ۱۳۰۱ بار ديگر متوقف شد تا اين كه بالاخره درسال ۱۳۷۲ طبقه آخر آن نيز ساخته شد و ناقوس برج در محل خود نصب شد. به اين ترتيبارتفاع برج پيزا از سطح زمين به حدود ۵۶ متر رسيد.

درباره هويت معمار برج كجپيزا ميان كارشناسان اختلاف نظر وجود دارد، اما تصور مي شود مراحل اوليه برج توسطبونانو پيسانو، معمار و نقاش مشهور ساكن پيزا در قرن دوازدهم، ساخته شده باشد.  گفته مي شود گاليله، دانشمند مشهور ايتاليايي، آزمايش مشهور خود باگوي هاي كوچكو بزرگ فلزي و نمايش استقلال سرعت سقوط گوي ها از جرمشان را از فراز همين برج انجامداده است. هرچند اين داستان از سوي شماري از شاگردان گاليله هم نقل شده، اما مورخانبر صحت تاريخي وقوع اين آزمايش در برج پيزا شك دارند.

بنيتو موسوليني، نخستوزير فاشيست ايتاليا نيز پيش از آغاز جنگ جهاني دوم دستور داد اين برج به حالتعمودي بازگردانده شود و به همين خاطر مقدار زيادي بتن در پي برج ريخته شد. اما نرمبودن خاك باعث شد به طرز غيرمنتظره اي انحراف برج از حالت عمودي بيشتر شود و بر كجيبرج پيزا افزوده شود. در جريان جنگ جهاني دوم ارتش امريكا كه كنترل شهر پيزا رادر دست داشت براي جلوگيري از پناه گرفتن تك تيراندازها در برج ها، دستور تخريب تمامبرج هاي شهر، از جمله برج كج پيزا را صادر كرد اما در آخرين لحظات و با صدور فرمانعقب نشيني، برج پيزا از تخريب حتمي جان سالم به در برد.

در چند دهه اخيرتلاش هاي زيادي براي اصلاح انحراف و پايدارسازي برج پيزا صورت گرفته است و اين برجاز سال ۱۹۹۰ تا دسامبر ۲۰۰۱ براي عمليات بازسازي و پايدارسازي به روي بازديدكنندگانبسته بود . در حال حاضر انحراف برج پيزا از حالت قائمه در حدود ۵/۵ درجه است و بهگفته كارشناسان اين برج لااقل تا سيصد سال ديگر تعادل خود را حفظ خواهدكرد.

 

چرا برج پيزا كج شده است ؟

برج پيزا، براي ناقوس خانه كليساي جامع شهر ، همچنين جهت نصب ساعت برروي آن ،‌بين سالهاي 1350 تا 1374 ميلادي ساخته شده است . ساختمان برج پس از اينكه به طبقه سوم رسيد حركت انحرافي آن «كج شدن » شروع گرديد . براي جلوگيري از كج شدن بيشتر ، تغييراتي در نقشه برج داده شد و ساختن آن ادامه يافت .

برج پيزا در هشت طبقه به ارتفاع 55 متر ساخته شده كه در آن 300 پله نصب گرديده است . ضخامت پي هاي برج در حدود 5 متر است كه برروي ماسه ، كارگذاشته شده اند. عده اي معتقد هستند همين امر سبب كج شدن برج گرديده است . كل انحراف برج 2/4 متر است كه 30 سانتيمتر اين كجي مربوط به 100 سال اخير است.

 

 

برج پيزا؛ يك اثر معماري ويژه

در سال سده يك هزار و صد ميلادي، زماني كه اهالي پيزا در اوج قدرت و پيروزي بودند، ساختمان‌هاي زيادي بنا كردند و هدف آنها از اين فعاليت‌ها نمايش قدرت شكوه و برتري سرزمين خود بود.

به نحوي كه در سال 1172 ميلادي، 60 سكه طلا براي خريد سنگ زير بناي برج پيزا هزينه كردند و ساخت اين برج به روايتي، از 4 اگوست سال 1173 ميلادي آغاز شد، اما تكميل بناي آن حدود دويست سال طول كشيد،

كج شدن بنا به سمت شمال، پس از احداث سومين طبقه آغاز شد. اين واقعه در سال 1178 ميلادي اتفاق افتاد، تا سال 1275ميلادي برج در حال كج شدن به سمت جنوب بود. در حالي كه 3 طبقه بيشتر بر روي طبقه همكف ساخته نشده بود، مجدداً تكميل بنا تا 1319 ميلادي متوقف گرديد. در سال 1319 ميلادي فعاليت تكميل بار ديگر از سرگرفته شد و دو طبقه نهايي بر روي برج ساخته شد و سرانجام در سال 1350 ميلادي با نصب ناقوس بر بالاي اين برج، احداث و تكميل آن خاتمه پذيرفت.

زماني كه ساخت برج به اتمام رسيد، حدود 368/55 متر ارتفاع داشت و 2 متر نيز نسبت به محور عمودي انحراف پيدا كرده بود.

امروزه ارزش آن براي كشور ايتاليا چنان است كه از سال 1990 تا كنون حدود 15 ميليون دلار صرف نگهداري آن شده است. 

نخستين اشتباه

نخستين اشتباه در احداث برج پيزا كه موجب كج شدن آن طي سال‌هاي بعد گرديد مكانيابي نادرست استقرار اين برج بود. خاك زير برج پيزا را لايه‌هايي از جنس شن و خاك رس تشكيل داده است.

به دليل استفاده از فونداسيون نامناسب و غلط، اين ساختمان به سمت جنوب متمايل شده است و كج شدن آن، همچنان ادامه دارد. 

 

چرا برج پيزا هنوز پابرجاست؟

چند دليل برشمرده شده است.

* توقف طولاني در احداث بناي برج سبب گرديد كه برج در مراحل مختلفي، زمان كافي را براي نشيت داشته باشد.

*سنگ‌هاي برج با ملات آهكي كه داراي كيفيت بالايي هستند به هم متصل شده‌اند و توان مقاومت در برابر فشارهاي ناشي از تراكم، كشش و جنبش‌هاي مداوم را دارند.

*اصلاحات متعددي بر نقشه‌هاي معماري برج طي سال‌هايي كه ساخته مي‌شد اعمال گرديد. و باعث شد كه تقريباً تعادل برج برقرار شود. 

 

تلاش براي نگهداري و احياء برج كج پيزا

اگر چه اين برج همچنان پابرجاست، اما سالانه در حدود 2/1 ميليمتر از راستاي عمودي همچنان انحراف پيدا مي‌كند. بنابراين اگر اقدامات لازم براي نگهداري و اصلاح آن انجام نپذيرد، پس از چندي برج پيزا سقوط خواهد كرد و اين امر اجتناب‌ناپذير خواهد بود.

در سال 1990 ورود به برج پيزا براي بازديدكنندگان ممنوع شد و كميته‌ايي نيز جهت جلوگيري از انحراف بيشتر تشكيل شد. اين كميته در سال 1992 و 1995 تلاشهايي را جهت نگهداري اين برج انجام داده است اما تاكنون هيچ تلاش قطعي و عملي براي احياء برج انجام نپذيرفته است. 

 

مباحث و ديدگاه‌هايي درباره نگهداري برج پيزا

ديدگاه‌هاي مختلف در مورد راه حل جلوگيري از انحراف بيشتر برج پيزا و حفاظت از آن وجود دارد و نتيجه مشترك همه اين مباحث اين بوده است كه در بسياري از موارد كج شدن بيشتر پيزا به دليل اقدامات نادرست بوده است.

در اين زمينه كميته حفظ و نگهداري از برج پيزا پيشنهادي داشت كه بد نيست با مضمون آن نيز آشنا شويم.

اين پيشنهاد 3 گام اصلي در مرحله اجرا را در برمي‌گيرد:

1.       كابل‌هاي حمايت كننده فولادي بايد به برج متصل گردند. اين كابل‌ها 90 متر طول و 9 سانتي‌متر ضخامت دارند و به زمين متصل مي‌شوند.

2.       مرحله دوم، استفاده از سيم‌هاي نازك است كه با يك غشاء الماسه پوشش داده شده‌اند.

3.       مرحله سوم اين پيشنهاد ايجاب مي‌نمايد كه يك پايه سيماني در زير برج براي جلوگيري از نشست‌هاي احتمالي آن ايجاد گردد

 

كليساي جامع دومو در ميدان معجزات پيزا

ميدان معجزات در مركز شهر پيزا واقع در ايالت توسكاني ايتاليا،محوطه اي وسيع است كه با ديوار از بقيه شهر جدا شده و چهار نگين درخشان معماري ومذهبي ايتاليا را در خود جاي داده است. اين چهار بنا عبارت هستند از كليساي جامعدومو، برج كج پيزا، و گورستان كومپوسانتو . مجموعه اين بناها و محوطه هاي تاريخي،از سال ۱۹۸۷ در فهرست ميراث جهاني يونسكو ثبت شده است.

 

كليساي جامع دومو

كليساي جامع دومو كه ساخت آن در سال ۱۰۶۴ ميلادي آغاز شد، در مركز اين محوطهتاريخي قرار دارد. اين كليسا با معماري منحصر به فرد خود، نماد و سمبل سبك معماريروميايي (رومانسك) در شهر پيزا است.

نماي اين كليسا از مرمر خاكستري و سنگ سفيدكه با دايره هايي از مرمر رنگي تزيين شده، ساخته شده است. اين كليسا دو در عظيمبرنزي دارد كه توسط جيوواني دوبولونا، مجسمه ساز مشهور قرن شانزدهم ايتاليا ساختهشده است. البته عبور و مرور بازديدكنندگان اين كليسا امروزه از طريق درهاي ديگري درمقابل برج كج صورت مي گيرد كه توسط بونانو پيسانو در سال ۱۱۸۰ ساخته شده است و پساز نصب درهاي دوبولونا، به مكان فعلي شان منتقل شده اند.

داخل اين كليسا باسنگ هاي مرمر سياه و سفيد تزيين شده و سقف و گنبد آن پوشيده از طلاكاري و سقفنگاره هاي رنگارنگ است. آن كليسا پس از آن كه در سال ۱۵۹۵ دچار آتش سوزي شد، موردبازسازي كلي قرار گرفت و بخش اعظم تزيينات و نقاشي هاي كليسا آثاري هستند كه پس ازآتش سوزي خلق شده اند.
اين كليساي جامع همچنين پيكر سنت رانيري، قديس حاميشهرپيزا و آرامگاه هاينريش هفتم، امپراتور روم مقدس در قرون دوازده و سيزده ميلاديرا در خود جاي داده است.

 

منبع :

1.      كامياب، مريم ـ برج پيزا: يك اثر معماري ويژه ـ فصلنامه جامعه مهندسان مشاور ايران ـ پاييز 1379

2.     www.google.com

 

 

نظرات در مورد:برج پيزا


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->

صفحه قبل 1 2 3 4 5 صفحه بعد

.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

باسلام!...مدیریت سایت ازشمابه خاطرحسن انتخابتان تشکرمیکند.این سایت درنظرداردقدمی تازه دررابطه باپیشرفت پروژه های معماری وعمرانی بردارد.
امکانات وب

ورود اعضا:

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 22
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 24
بازدید ماه : 385
بازدید کل : 152565
تعداد مطالب : 75
تعداد نظرات : 10
تعداد آنلاین : 1




در اين وبلاگ
در كل اينترنت
تماس با ما Future Google PR for memarie-modern.lxb.ir - 7.10
افزایش آمار سایت
قالب بلاگفا حافظ پارس خودرو